ژاپنی ها گفتند با زلزله 7 ریشتری، تهران 400هزار کشته می دهد نباید با چند روز تعطیلی تهرانی ها مثل جن زده ها فرار کنند

ژاپنی ها گفتند با زلزله 7 ریشتری، تهران 400هزار کشته می دهد نباید با چند روز تعطیلی تهرانی ها مثل جن زده ها فرار کنند به گزارش یاری کالا، شهرداری سابق تهران به خبرآنلاین اظهار داشت: «شهر تهران باید طوری باشد که اگر دو سه روز تعطیلی داشتیم مردم مثل جن زده ها به جاده های شریان های اصلی فرار نکنند، بلکه خود شهر ظرفیت هایی داشته باشد که شما برای گذران اوقات فراغت در شهر بمانید. البته این کار فقط به عهده شهرداری نیست، طرح های بالا دست را دولت تهیه می کند و هرکسی شهردار شود باید در آن چارچوب باشد.»



مستوره برادران نصیری، مظاهر گودرزی: گفت وگو با پیروز حناچی، شهردار سابق تهران دشوار می باشد، منسجم، کلی، بدون حاشیه و دقیق صحبت می کند، هیجانی نمی شود و حاضر نیست گفتگو به سمتی برود که نام اشخاص بیاید. حتی وقتی که نام منتقدان سفت و سختش به میان می آید، با آرامش پیش می رود و ترجیح می دهد روی عملکرد و دفاعیات خودش پیش برود.
این که از عملکرد زمان مدیریت شهرداری خودش چقدر خوب دفاع می کند یا نه، کاری نیست که ما در رابطه با اش توضیحی بدهیم، باید مخاطبان قضاوت کنند.
با این وجود در این گفتگوی مفصل از دوچرخه سواری و بی دود پرسیدیم تا مشکلات تهران و نگاه شهرداران مختلف به این معضلات. علاوه بر این در رابطه با تخلفات و فساد مطرح شده اخیر در شهرداری تهران تا خطر زلزله در پایتخت هم گریزی زدیم، پرسش ها و پاسخ های ما و او را بخوانید.



آخرین باری که با دوچرخه تردد کردید کی بوده؟

همین روز گذشته (۲۳ خرداد ۱۴۰۰) همزمان با روز جهانی بدون خودرو و اهدای خون، اتفاقاً با گروهی از دوچرخه سواران پس از طی مسیربلواربادوچرخه رفتیم خون اهدا کردیم و بعد من به محل کارم رفتم.

معمولاً هفته ای چند ساعت رکاب می زنید؟

الان که شهردار نیستم بیشتر در محله دوچرخه سواری می کنم، اما قبل تر که در شهرداری بودم و برای دوچرخه سواری روزهای سه شنبه خودم را موظف کرده بودم به صورت متوسط بین ۱۵ تا ۱۷ کیلومتر رکاب می زدم.

پس دوچرخه سواری برای شما ابزار تبلیغاتی نبود؟

دوچرخه سواری کوچکترین پروژه ما برای کیفی سازی شهر بود، اما بزرگترین نبود. البته پروژه مهمی بود، به این علت که سال ۱۳۹۶ یک نظرسنجی از مردم تهران در رابطه با بزرگترین مشکلات این شهر انجام شد، از نظر تهرانی ها آلودگی و ترافیک بزرگترین مشکل این شهر بود و طبیعی بود که کنترل آلودگی و ترافیک نخستین پروژه شهرداری باشد، تأمین و تجهیز حمل و نقل عمومی یکی از روش های حل این مشکلات بود اما یکی از روش های دیگر که بُعد کیفی داشت دوچرخه سواری وتوسعه مسیرهای پیاده و دوچرخه سواری بود.



در دوچرخه سواری هایی که می روید زنان هم همراه شما هستند؟

به طور طبیعی در گروههای دوچرخه سواری فعال در تهران فقط مردها عضو نیستند، زنان هم هستند. ما کسی را دعوت نمی نماییم بلکه معمولا به دعوت این گروه ها به دوچرخه سواری می رویم، در زمانیکه شهردار بودم برنامه ثابتی داشتیم برای دوچرخه سواری و در آن برنامه ها هنرمندان، ورزشکاران، پزشکان، مدیران و گروههای مختلف مشارکت داشتند.

ولی زمانیکه شهردار بودید، تصاویری که از دوچرخه سواری های شما منتشر می شد فقط یک مرتبه یک زن همراه شما بود، معمولا زنان در گروه شما نبودند؟

خیر بودند، ما کسی را کنترل نمی کردیم و حضور در برنامه دوچرخه سواری آزاد بود.

اما گفته می شد یکی از فشارهایی که روی شهرداری بود، تعطیل شدن پروژه دوچرخه سواری بیدود به خاطر دوچرخه سواری زنان بود، که البته در نهایت هم تعطیل شد، شما تایید می کنید؟

این حساسیت همواره وجود داشت، ولی بیدود به این علت در زمان ما گرفتار محدودیت نشد، البته دستگاههای نظارتی بیرون به آنها (مسئولین بیدود) فشار آوردند، برای همین آنها با نرم افزار بیدود کاری کردند که اگر شما گزینه من زن هستم را انتخاب می کردید نرم افزار شما را نمی پذیرفت.

این اتفاق برای چه سالی بود؟

اگر اشتباه نکنم در سال ۱۳۹۹ بود. ولیکن ما هم به دنبال تنش نبودیم و می خواستیم حساسیت ها را کاهش دهیم، یعنی کاری نماییم که بدون حساسیت زنان هم بتوانند دوچرخه سواری کنند، مثلا در برنامه های ما تهیه دوچرخه های مخصوص زنان که همه جای دنیا هست هم بود، یا برای سنین بالاتر سه چرخه هایی در نظر گرفته شده بود. وحتی اسکوتر وماشین برقی بدون راننده، این ها برنامه های بعدی بودند که متاسفانه به جریان تحریم ها خوردیم و متوقف شدند. ضمن اینکه این کار (پروژه هایی مانند دوچرخه اشتراکی بیدود) در هیچ جای دنیا به تنهایی اقتصادی نیست و باید مورد حمایت قرار بگیرد. این نکته هم باید بگویم پروژه دوچرخه فقط یکی از برنامه های ما برای کنترل آلودگی هوا بود، اما پروژه اول ما نبود، ولیکن چرا مورد توجه قرار گرفت؟ برای اینکه تا حالا شهردار تهران خودش روی دوچرخه ننشسته بود، هدف من از این کار تشویق دیگران به یک اقدام خوب بود، آن هم با ابعاد دیگری که این کار داشت مانند حفظ سلامتی شهروندان، اما از همه مهم تر آن بود که مسئولین ما خیلی وقت است بین مردم بودن یادشان رفته است، بارها با افرادی مواجه شدم که می پرسیدند چقدر راحت بین مردم هستید، می پرسیدند چرا بقیه مسئولین بین مردم نیستند، ما در اوایل انتقلاب کسانی را داشتیم که با وجود داشتن مسئولیت های بالا با دوچرخه سرکار می رفتند.

چه کسی؟

حالا اسم نمی برم.

خب خیلی مهم می باشد بدانیم چه کسی؟

به رحمت خدا رفتند، مثلا نخستین استاندار خراسان. یا بسیاری از اساتید دانشگاه، اما ما یادمان رفته است، شما اگر چنددهه به عقب برگردید دوچرخه در همه شهرها جزو وسایل اصلی رفت و آمد بود.



در بحث بیدود و زنان چه فشارهایی روی شما و مجموعه شهرداری وجود داشت؟

حساسیت ها بود، مثلا افرادی به همین شرکتی که شما اسم بردید گفته بودند این کار شما اقتصادی نیست و چه کسی دارد کمک می نماید، درحالی که آن شرکت یک سناریو گسترده داشت که این دوچرخه ها قدم اول آنها بود، اسکوتر برقی یا ماشین های بدون راننده برقی قدم های بعدی بود، اما ما تلاش می کردیم به این حساسیت دامن نزنیم.

شما بارها می گویید به آن شرکت فشار می آورند، یعنی به شما بعنوان شهردار تهران نکته ای نمی گفتند؟

نه، اتفاقا من تست هم می کردم که اگه حساسیتی وجود دارد رعایت نماییم.

و شما در مقابل فشارهایی که به آن شرکت وارد می شد از آنها حمایت می کردید؟

اگر حمایت نمی کردیم که کارشان ادامه پیدا نمی کرد.

اما مشخصا در رابطه با دوچرخه سواری زنان از شما واکنشی ندیدم.

چرا، در گزارش من از وضعیت سلامت شهروندان تهرانی، بخش عمده گزارش در رابطه با بانوان بود، آن جا گفتم که با نگاه سلامت وضعیت افزایش وزن، دیابت، فشار خون، حاد است و در مورد بانوان وضعیت حادتری دارد.

در سایر حوزه ها چه طور، آیا فشاری روی شهرداری بود؟ مثلا آقای نجفی زمانیکه شهردار بودند در صحن شورا در رابطه با پرونده های تخلف دوره قبلی شهرداری صحبت کردند، شما در رابطه با پرونده تخلف ها اقدامی کردید و آیا با فشارهایی روبه رو بودید؟

طبیعتاً شما این پرونده های تخلف را با عنایت به رقم هایی که دارند مرتب می کنید تا به آنها رسیدگی کنید، ما بررسی را از سنگین ترین رقم ها شروع کردیم، سنگین ترین پروژه رساتجارت را که به پرونده یاس معروف بود، تعقیب کردیم، خود هیات تصفیه کننده یاس مبلغ را درآورده بود و مدعی بودند این پولی که به اسم شهرداری و سپاه گرفته شده نه به شهرداری رسیده و نه به سپاه. یک مقداری هم املاک بود، مثلا روزنامه اطلاعات یکی از این املاک بود که با رقم سنگینی برای شهرداری تمام شده بود، ما داشتیم ادامه می دادیم.

فشاری روی مجموعه بود که تخلفات را پیگیری نکنید؟

ما چنین چیزی را حس نمی کردیم، چون هر دو طرف احساس غبن می کردند طبیعی بود که هر دو طرف می خواستند سرنوشت پرونده ها معلوم شود.



یعنی در دوره شهرداری شما هیچ مشکلی برای تان وجود نداشت؟

مشکلات که بود، مثلا سر ماجرای تغییر اسم خیابان ها از شهدای تهران، چنین مواردی بی انصافی بود و حقیقت نداشت، اما من یک نکته به شما بگویم، در همین دوره اخیر شهرداری اسامی ۲۳ هزار شهید شهر تهران در میدان امام خمینی (توپخانه) پاک شد، ما اسم ۲۳ هزار شهید شهر تهران را به ترتیب تاریخ شهادت شان در میدان گذاشته بودیم، اتفاقاً آغاز به کار شورای جدید (شورای ششم) با آقای چمران برای بازدید رفتیم، آن جا اسم شهید چمران را با تاریخ شهادت وهمراهان میان اسامی پیدا کردیم، اما وقتی شهرداری آنرا حذف نمود کسی حرفی زد؟

اطلاع دارید چرا این اسامی را پاک کردند؟

من نمی دانم، ولی پاک شده است.

اما سر ماجرای نامگذاری معابر تهران، فشارهایی روی شهرداری شما در رابطه با برخی اسامی بود که نباید باشند، مانند اسم مرحوم مصدق و شجریان، در رابطه با این توضیح می دهید؟

مکاتبات غیرمستقیم صورت می گرفت اما از مراجع قانونی نبود، مرجع قانونی هم فرمانداری تهران بود، وقتی شورای شهر چیزی را تصویب می کند و اگر مقرر است انجام نشود فرمانداری با دلیل باید آنرا رد کند و شورا هم باید آنرا بپذیرد. البته ما تلاش می کردیم با حداقل تنش این کارها صورت گیرد.

جریان نامه محرمانه آقای هاشمی (رییس شورای پنجم) برای شما در رابطه با توقف نامگذاری خیابانی به نام استاد شجریان چه بود؟

این حساسیت وجود داشت، احیانا نامه ها اول برای ایشان رفته بود و بعد برای ما نوشتند.

قرار بود خیابان کارگر جنوبی به نام مرحوم مصدق نامگذاری شود؟

یادم نیست. ببینید یک کمیته ای وجود داشت و وقتی این اسامی درشورا رای می آوردند به ما ابلاغ می شد ما هم اجرا می کردیم.

نظر خودتان در رابطه با اسامی که قرار بود روی معابر شهر تهران گذاشته شود چه بود؟

آن کمیته برای این بود که در انتخاب اسامی به وجدان عمومی نزدیک شود، با چیزی که خواست و علاقه مردم شهر تهران است نمی شود مخالفت کرد.

شما بعنوان شهردار تهران دوست داشتید چه اسامی روی معابر شهر شما گذاشته شود؟

من دوست داشتم هر اسمی که مردم به آنها علاقه دارند و دوست شان دارند انتخاب شود، طبیعتاً اسامی مفاخر شهر مانند مفاخر سیاسی، مذهبی، علمی وادبی مهم هستند، اما من زیاد با اصل قضیه هم موافق نبودم، اینکه ما اسامی همه خیابان ها را بنا بگذاریم که عوض نماییم درست نیست.

شما به مفاخر شهر اشاره کردید، شخصاً اگر قرار بود از میان مفاخر کسی را انتخاب کنید که نام شان روی معابر باشد، آن آدم چه کسی بود؟

من برای مرحوم مصدق احترام قائلم، برای ملی شدن صنعت نفت کار بزرگی کرد، مرحوم شجریان به ادبیات و موسیقی خدمت کرد، طبیعتاً نمی شد کسانی که قاطبه مردم به آنها نگاه مثبتی دارند حذف نمود، کما اینکه در حوزه های دیگری هم افرادی وجود دارند که جان و تمام عمرشان را برای این سرزمین گذاشته اند.



جدا از اینکه شما شهردار تهران بودید، در دانشگاه هم به مسائل و مطالعات شهری مشغول هستید، ازاین رو شما می توانید کسی باشید که عملکرد شهردارها را از شما بپرسیم، بهترین شهردار بعد انقلاب در تهران چه کسی بود؟

این سوال علمی نیست.

اگر قرار باشد علمی بپرسم باید دقیقاً چه بپرسم؟

باید یک کار تحقیقی گسترده صورت بگیرد و در هر کدام داده ها و ستانده ها را مقابل هم قرار بدهیم. اینکه این شهردارها چه اختیاراتی، چقد. وچگونه هزینه کرده اند و چه داده وچه ستانده اند وبه چه قیمتی؟ وکارهای که انجام داده اند با چه هزینه ای انجام شده است، بنابراین من چندان تمایل ندارم در رابطه با افراد (شهردارهای قبلی) صحبت کنم، ولیکن می خواهم به این نکته اشاره کنم که اصلی ترین کار شهرداری و نظام مدیریت شهری ایجاد تعادل میان درآمدها و هزینه ها است، در دوره هایی که به این تعادل توجه نشده فاصله ای میان هزینه و درآمد بوجود آمده است بنابراین مجبور شدیم با تشکیل منابعی این فاصله را پرکنیم، دولت هم که کمک مالی نمی کرده، در دوره های مختلف میزان فاصله میان درآمد و هزینه متفاوت بوده، به میزانی که این فاصله زیاده می شده خروج از انضباط در شهر هم شکل می گرفته، برای اینکه نخواهیم چنین اتفاقی بیفتد، اول باید درآمد و هزینه ها کنترل شود، باید درآمدهای پایدار و سالم برای شهر ایجاد شود، پروژه های متناسبی تعریف نماییم و اگر مقرر است پروژه های بزرگی ایجاد شود از محل دیگری به شکل سرمایه گذاری بخش خصوصی وسرمایه گذاری صورت گیرد، اما دیگر فشار را از روی بودجه شهر برداریم.

بنابراین اگر بخواهیم کیفیت دوره های مختلف شهرداری تهران را بررسی نماییم باید فاصله میان درآمد و هزینه ها را بررسی نماییم، مثلا زمانیکه آقای کرباسچی شهرداری را ترک کردند بودجه شهر تهران ۲۰۰ میلیارد تومان بود، آقای الویری بودجه ۵۵۰ میلیارد بستند، آقای ملک مدنی بودجه ۱۲۵۰ میلیارد تومان را بستند، آقای احمدی نژاد بودجه ۲۳۵۰ میلیارد تومان را بستند، آقای قالیباف در دوره اول بودجه متوسط از ۵ هزار تا ۷ هزار میلیارد آغاز شد و انتهای دوره شهرداری ایشان به ۱۵بیش از هزار میلیارد تومان رسید، این بودجه ها هم نزدیک به ۸۰ درصد به درآمدهای ناشی از شهرسازی وابسته بودند.

این وابستگی منفی است؟

افزایش آن بیش از اندازه توان شهر تهران می تواند به معنای فروش تراکم باشد.

این وابستگی در دوره شما چه طور بود؟

یکی از افتخارات دوره ما این بود که میزان وابستگی به راه های شهرسازی به بیشتر از ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد.

چه طور این کار را انجام دادید؟

عوارض را واقعی کردیم، عوارض یک مدتی طولانی بود دست نخرده باقی مانده بود، در این صورت شهر به نفع بساز و بفروش ها به حراج گذاشته می شد، این عوارض باید به صورت دائم و هرسال و با تشخیص شورای شهر ومتناسب با تورم افزایش پیچدا کند، ایده آل اینست که میان آرزوها و حقیقت ها در رابطه با تعادل درآمد و هزینه تعادل ایجاد شود.

وضعیت مسکن تهرانی ها چگونه است؟

سهم مسکن در سبد خانوار بالا رفته است و از زیر ۳۰ درصد به بالای ۵۰ درصد رسیده است، با آمارهای غیررسمی شاید نزدیک به ۸۰ درصد افزایش داشته باشد، این وضعیت قطعا تابع سیاست های اقتصاد کلان است، اما اگر تورم اصلی ترین دلیل گران شدن زمین باشد، بدون تردید یکی از علل افزایش قیمت زمین در کلانشهرها همچون تهران فروش تراکم است، سود این وضعیت را کسانی می برند که سرمایه گذاری های اولیه را انجام می دهند، ما اصطلاحاً به آنها بساز و بفروش می گوییم اما تعبیر درست در رابطه با آنها توسعه دهندگان است که جایشان در کشور ما خالی است.، این گروه کسانی هستند که طرح و منابع طرح را تعریف می کنند، مجوزهای لازم آنرا می گیرند، حتی امکان دارد از کمک های دولتی وتسهیلات استفاده کنند، کار را به بهره برداری می رسانند و بعد ازساخت بهره برداری و مدیریت می کنند.

برای حل این وضعیت چه باید کرد؟

باید از تجربیات قبلی درس گرفت، ما یکی از منتقدان مسکن مهر بودیم، این که دولت به مسکن کم درآمدها توجه کند یک فرصت است اما اینکه فقط به آمار ساخت مسکن توجه گردد و به تأثیر ابعاد دیگر بی توجهی شود اشتباه است. مثلا به تاثیرات این پروژه ها در مهاجرت به کلانشهرها توجه نشود، به کیفیت ساختمان ها توجه نشود، یا ارتباط ساختن خانه ها با شهرسازی قطع باشد، مثلا در پردیس، پرند، هشتگرد عملاً یک کلانشهر ساخته بودیم بدون اینکه خدمات آنرا تأمین نماییم، مثلا پرند آب نداشت. وبرای خدمات آنها وحمل ونقل توجه نشده بود.

زمانی که این تصمیمات گرفته می شد شما در شورایعالی شهرسازی بودید؟

نه، این تصمیات برای زمان آقای احمدی نژاد بود.

این که گفته می شود ساخت و ساز در تهران در دستان گروههای خاصی هست چقدر صحت دارد، و احتمالا این افراد در شهرداری نفوذ دارند؟

ما در دوره ای شهردارهایی داشتیم که گفتند ما شهر را با ۲۵ سرمایه گذار اداره می نماییم، این حقیقت دارد، اما شهری که با ۲۵ سرمایه گذار اداره شود منافعش فقط برای این ۲۵ نفر است. البته فضای ساخته شده در شهر ناشی ازتعامل چند مولفه است، یکی اراده مدیران و تصمیم گیران و دیگری منابع مالی و سرمایه سرمایه گذاران است، ما نباید این را مذمت نماییم، شهر به این منابع لازم دارد، اما یک دایره سومی هم هست به نام منافع شهروندان، اگر به این دایره توجه نکنیم پروژه ها ناپایدارتعزیف می شوند، پروژه هایی که مردم را درزمان بهره برداری زله می کنند، بعضی از این پروژه ها یک پارکینگ هم ندارند. من نمی خواهم بگویم کسانی که برای شهر سرمایه آوردند بد هستند.

اما اینکه ساخت و ساز در دست یک گروه خاص باشد اساسا بد است، در دوره مدیریت شما هم این گروه بودند و تلاش می کردند که امتیاز بگیرند؟

همواره این تقاضا در شهر تهران وجود دارد، اما من بعنوان رئیس کمیسیون ماده ۵، توجه ام به آن دایره سوم بود و آنرا در تصمیماتم لحاظ می کردم.



برای همین بود که می گفتند در شهرداری آقای حناچی پروژه های عمرانی شهر تهران انجام نمی شد؟

نه اصلاً این طور نبود، ما تمای پروژه های دوره قبل را تمام کردیم، پروژه تونل آرش اسفندیار در ادامه نیایش را تمام کردیم، زمانیکه ما تحویل گرفتیم ۲۵ درصد پروژه انجام شده بود.، پروژه استاد معین، پل گیشا، ادامه صیاد، باقر شهر وبهشت زهرا روکش خیابانهای تهران مقاوم سازی پل کریمخان و ورودی ولنجک در شما نمایشگاه و..... را تمام کردیم. در جنس پروژه های جدید دوره ما آن دایره سوم لحاظ شده بود، مانند پروژه میدانگاه امام خمینی، میدان هفت تیر، محورپیاده روی قطار تهران تبریز، محور امیرکبیر بالای میدان خراسان که از جنس توسعه فضای عمومی بود، در این پروژه ها مولفه سوم منافع مردم در آن نقش داشت وبسیاری از میدانگاههای محلی مانند هاشمی بریانک و....، ما هیچ پروژه عمرانی را متوقف نکردیم.

الان که پروژه قطار تهران تبریز را گفتید خاطرم آمد به شما ایرادی گرفته بودند که این پروژه اسلامی طراحی نشده است، درست است؟

دوستانی که پس از ما آمدند، پروژه را متوقف کردند و هنوز هم متوقف است.

دلیل شان برای توقف پروژه چیست؟

گفته بودند می خواستیم مظاهر اسلامی را در آن تقویت نماییم. ما آنرا به مسابقه معماری تبدیل کردیم که شرکت کننده خارجی هم داشتیم، این پروژه می تواند بزرگترین و طولانی ترین محور طراحی شهری دنیا شود. این پروژه برای اوایل دولت آقای احمدی نژاد بود وقرار بود روی آن بارگذاری شود وقتی ما آمدیم سرکار با پروژه ای مواجه شدیم که قطار از زیر آن عبور می کند و قرار بوده که راه آهن روی آن مجموعه های تجاری و اداری بسازد، ما در کمیسیون ماده ۵ و شورایعالی شهرسازی جلوی این ساخت و ساز را گرفتیم و آنرا به یک محور پیاده برای گذران اوقات فراغت تبدیل کردیم، فاز اول آنرا هم افتتاح کردیم، این اقدام تأثیر زیادی روی کیفیت زندگی آن محدوده داشت.

درباره نفوذ در شهرداری علاوه بر نفوذ برای ساخت و سازها به نفوذ پیمانکاران هم اشاره می شود، بخصوص در رابطه با تفکیک زباله، گروه هایی که برای تفکیک از کودکان استفاده می نمایند، واقعا این پیمانکاران نفوذ دارند؟

ما که بخشنامه کرده بودیم هر پیمانکاری که از بچه ها استفاده می کرد توبیخ می کردیم.

اما این کودکان همیشه در سطح شهر بودند؟

نه، در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ به شکل جدی ما مقابله کردیم.

قاعدتاً شهرداران همه دوره ها همین را بگویند، بعید است شهرداری خلاف این را بگوید.

ببینید، مبحث پسماند در شهر تهران یک فرایند دارد، فرآیندی که از تولید محصول آغاز می شود و ما باید از همان لحظه به فکر پسماند باشیم، این فرایند در خانه های مردم ادامه دارد، شیوه جمع آوری زباله هم در آن نقش دارد، مثلا موقعی که این مخازن زباله را بر سر خیابان ها گذاشتیم الگویی بود که دو سه دهه در دنیا برچیده شده بود، امروز در دنیا به جای یک صندوق سه صندوق می گذارند و میزان تولید زباله را کنترل می کنند. در کشورهایی مانند ژاپن خانواده ها سهمیه دارند، و اگر بیتشر از آن سهمیه زباله تولید کنند جریمه می شوند یا اینکه خودشان باید با ماشین خودشان زباله را به آن مرکز بازیافت حمل کنند.

شما در دوره خودتان برای پسماندها چه کار کردید؟

ما طرح جامع پسماند در شهر تهران را ضمن مطالعه جدید وبه روز کردن تهیه به تصویب شورای شهر رساندیم، کاری که با مطالعه بود. من مراکز پسماند در شهر های برلین و وین را دیدم، این دو شهر ادعا دارند ما چیزی دفن نمی نماییم و واقعاً هم دفن نمی کنند، حتی از خاکستر سوزاندن پسماند خوراک ساختمانی وبلوک درست می کنند، آن جا پرسیدم شماها که همه کار را به بخش خصوصی واگذار کردید چرا مدیریت پسماند را خودتان انجام می دهید، گفتند درست است چونکه در این بخش هدف ما درست انجام شدن کار است، اما پیمانکارها دنبال سود هستند. اتفاقی که افتاده اینست که یک پیامی با عنوان طلای کثیف انتشار یافته، تصور اینست که این پسماندها ثروت هستند، درحالی که بسته به نگاه ما پسماندها می توانند ثروت یا معضل باشند، بنابراین اینکه ما چگونه این پسماندها را مدیریت نماییم شرط مهمی است.

یکی از انتقادات به شهرداری شما این بود که حمل و نقل مورد توجه قرار نگرفت، قبول دارید؟

خیر، البنه علی المدعی، این ادعا باید اثبات شود.

آمارها نشان داده است در آن سال ها اتوبوس ها کم شدند.

ما با ایران خودرو قرارداد ۲۴۰ اتوبوس بستیم، فکر می کنم تنها دوره ای بود که خط تعطیل شده ایران خودرو که برای اتوبوس های شهری بود مجدد راه افتاد، اتوبوس های سفید سطح شهر برای همان دوره است.

ضمن اینکه با وجود همه مشکلات مانند منابع و انتشار ویروس کرونا، حدود ۴۰ کیلومتر به طول مسیر مترو اضافه و ۳۹ ایستگاه رابه بهره برداری رساندیم، بسیاری از ایستگاه هایی که پس از دوره ما بهره برداری شد در زمان ما به ۹۸ درصد پیشرفت فیزیکی رسیده بود، اما ما پروژه ها را با فشار افتتاح نمی کردیم، مثلا اگر هواکش های میان تونلی، آسانسورها یا پله برقی ها آماده نبود، پروژه را افتتاح نمی کردیم. یا درمورد مناسب سازی، ایستگاه مترویی را افتتاح نکردیم جز اینکه انجمن معلولین تایید نمود، حتی بعضی از پروژه ها برای همین مسائل به تعویق افتادند. برای خط هفت، چهار و شش مترو پایانه های مترو را به نتیجه رساندیم، اگر این پایانه ها وجود نداشته باشد جایی نیست که قطارها پس از پایان شیفت سرویس شوند، وقتی پایانه ها نباشند سرویس قطارها در تونل صورت می گیرد. برای نخستین بار ۱۰ خط متروی شهر تهران تصویب گردید، به این مفهوم که بعداً خطوط و ایستگاه ها به صورت سلیقه ای تغییر نکند، قبلاً داشتیم که سلیقه ای تغییر کردند. ولی حقیقت اینست که دیگر زور شهرداری تهران به توسعه حمل و نقل عمومی نمی رسد.

چرا؟

برای اینکه منابع ندارد و هزینه های تمام شده بشدت بالا رفته است، با بودجه ای که دولت در سال به شهرداری تهران برای حمل و نقل عمومی کمک می نماید یک کیلومتر هم تونل نمی شود ساخت. در دوره ما به طور عمده با اوراق مشارکت این کار را انجام دادیم و از بودجه شهرداری کمتر استفاده کردیم. پس از تحریم های سال ۹۲ و ۹۷ عملاً حمل و نقل عمومی شهر تهران گرفتار چالش جدی شده است، یعنی بودجه شهر تهران دیگر جوابگوی حمل و نقل نیست، هم اکنون شهرداری بخواهد هم نمی تواند حمل و نقل را توسعه دهد، هم اکنون اگر شهرداری بخواهد اتوبوس بخرد باید هر اتوبوس حدود ۶ میلیارد تومان پول بدهد.

شهرداری جدید تهران اعتقاد دارد برخی مشکلات از شهرداری قبلی به آنها رسیده همچون مساله فساد مالی ۲۰ هزار میلیارد تومانی، دراین باره چقدر اطلاع دارید؟

شما می دانید این ۲۰ هزار میلیارد برای کدام پروژه است؟

متاسفانه نه.

ما هم اطلاعی نداریم. کسی که ادعا می کند باید با مدارک باشد، یکی دو پروژه بود که شهرداری تهران با آن گیر داشت، مانند پروژه بام لند، قرارداد این پروژه برای دوره ما نبود.

منظورتان از گیر داشت چیست؟

ببینید، یکسری پروژه هایی هست که سرمایه گذار آنرا می سازد و مثلا برای مدت ۲۰ سال از آن بهره برداری می کند و بعد تحویل شهرداری می دهد، دراین مدت هم یک مبلغی را بعنوان اجاره پرداخت می کند، در دوره ما شورای شهر گفت پروژه ای با این خصوصیت ساخته شده و پیمان کار آن برای چنین مساحتی اجاره ای می دهد که کم است، هرکس باشد گمان می کند قرارداد را باید فسخ کرد، درحالی که نوع قرارداد طوری بسته شده که به سادگی نمی توان فسخ کرد، یا اگر این را کردی پیمان کار حق شکایت دارد، بنابراین نوع قرارداد طوری بود که فسخ آن معلوم نبود منافع شهرداری را به دنبال داشته باشد، ما آن موقع با ۳۵۰ میلیارد درحال مذاکره برای پسگیری پروژه ومصالحه بودیم، البته مطمئن هم نبودیم که اگر تحویل بگیریم بهتر از سرمایه گذار به بهره برداری ب رسانیم، حالا امروز دوستان با ۶۰۰ میلیارد باسرمایه گذار به توافق رسیدند، احتمالا ارزش این سرمایه گذاری را ۲۰ هزار میلیارد برآورد می کنند، این حدس من است.

آقای حناچی، شهردار در سایه که در رابطه با شما گفته می شود یعنی چه؟

این در سایه بودن (Shadow Goverment)در عالم سیاست یک معنا دارد، مثلا می گویند فلانی نخست وزیر در سایه است، دولت ها معمولا به این افراد اجازه می دهند گروهی را که به قدرت رسیده اند، نقد کند، این یک ادبیات پذیرفته شده است، طوریکه پس از رقابت احزاب، حزبی که قدرت گرفت کارش را انجام می دهد حزبی که قدرت را نمی گیرد بعنوان دولت در سایه از آن نام برده می شود و امور را نقد می کند.

اما گویا این مورد شهردار در سایه بودن در رابطه با شما خیلی به آقای زاکانی بر خورده بود.

نمی دانم، افراد باید ظرفیت شان را بالا ببرند.

حالا با همین ایده شهردار در سایه، اگر بخواهید شهرداری فعلی را نقد کنید، نقد اصلی شما کجاست؟

من همیشه به این مساله فکر می کردم چرا ما طرحی را تصویب می نماییم اما در مقام اجرا با مشکل مواجه می شویم، بخش زیادی از این مشکلات به این برمی گردد که ما مدیران برنامه ای می خواهیم که به برنامه ریزی اعتقاد داشته باشد، ما احتیاج به مدیری داریم که برای شهر آرزوی خوب داشته باشد و برای آن تلاش کند، منظورم اصلاً شعار دادن نیست، بلکه منظورم هدف ملموس است که احتیاج به برنامه ریزی دارد، کسی که می گوید من به دنبال شهر زیست پذیر هستم نمی تواند بیشترین بودجه را به بزرگراه ها وتوسعه مسیرهای سواره اختصاص بدهد. درحالی که بیشترین بودجه باید در حمل و نقل عمومی و پیاده راه ها و مسیرهای دوچرخه باشد که کیفیت زندگی را بالا ببرد(توسعه مسیرهای سواره یعنی دامن زدن به تقاضای سفرسواره بیشتر). در اواخر دوره چند گزارش داشتم که برای من هم شیرین بود و هم تکان دهنده بود، یکی اختصاص بودجه در شمال و جنوب شهر بود، ما از شمال شهر بودجه ای کسر نکردیم ولی بودجه مناطق جنوبی شهر بالا رفته بود. بودجه درمورد حمل و نقل عمومی نسبت به شریان ها وانوبانهای شهری ۳.۷ برابر شده بود، این به این مفهوم است که برنامه های عملیانی ما در جهت هدف مان بوده است. ما نمی توانیم بگوییم به دنبال مسکن کم درآمدها هستیم بعد بیشترین پروانه ساخت ما در مناطق یک، دو، پنج و شش باشد.

یعنی هم اکنون پروژه های شهرداری فعلی برای همه و زیست همگانی نیست؟

کسی که این شعار را بدهد و ۴۰ درصد صدور پروانه های شهر در منطقه یک باشد یعنی حقیقت را نمی گوید، این مسائل کاملا قابل بررسی است.

دوره حضور شما در شهرداری کوتاه بود، اما اگر این دوره ادامه پیدا می کرد واقعا قرار بود چه اتفاقی برای کیفیت زندگی مردم تهران بیفتد؟

ایده آل ما این بود که شهر تهران باید طوری باشد که اگر دو سه روز تعطیلی داشتیم مردم مثل جن زده ها به جاده های شریان های اصلی فرار نکنند، بلکه خود شهر ظرفیت هایی داشته باشد که شما برای گذران اوقات فراغت در شهر بمانید. البته این کار فقط به عهده شهرداری نیست، طرح های بالا دست را دولت تهیه می کند و هرکسی شهردار شود باید در آن چارچوب باشد. رعایت سقف جمعیت پذیری شهر تهران یکی از این موارد است، امروز سقف جمعیت پذیری بسیاری از مناطق تهران نسبت به طرح جامع پر شده است، یا در آستانه پر شدن است.

سقف جمعیت پذیری کدام مناطق کاملا پر شده است؟

مناطق شمالی مانند منطقه یک و مناطقی که تقاضای ساخت وساز باهدف سرمایه گذاری در آنها بالا است.

اما هنوز بیشترین ساخت و سازها در این مناطق است؟

برای این که ارزش زمین، ارزش سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه در این مناطق بالا است. منطقه ۲۲ هم همینطور است. بنابراین شهرداری باید اسناد بالادستی را رعایت کند، اگر این کار را نکند مشکلاتی مانند بحران آب وعدم تأمین خدمات شهری ایجاد می شود، اجاره بدید به حرف اولم برگردم یعنی تعادل بین درآمد و هزینه ها، شهرداری نباید کاری کند برای جبران کسری بودجه مجبور به تراکم فروشی شود، شما اگر در بودجه مشاهده کردید درآمدهای بودجه ناشی از درآمدهای شهرسازی بالا رفته باید آژیر را به صدا درآورد. متاسفانه برای بودجه ۱۴۰۲ حداقل ۲۵ درصد بالا رفته است. من بعنوان شهردار در شروع دوره به رعایت قانون قسم می خورم بنابراین باید پایبند باشم، البته کار سختی است که تخصص و حساسیت واشراف می خواهد.

وقتی از تخصص حرف می زنید این سوال ایجاد می شود که دکتری ژنتیک چه ارتباطی به شهرداری دارد؟

تشخیص این با دولت، وزارت کشور و اعضای شورا است. اما کسی که تحصیلات و تجربه آکادمیک درمورد شهر داشته باشد یعنی زندگی اش با این مورد گره خورده است، حتی موقعی که در شهر تردد می کند و یک ساختمان ناهنجار می بیند آغاز به تحلیل می کند.

پس شما در تهران خیلی باید اذیت شوید، این طور نیست؟

من زمانیکه دبیر شورایعالی شهرسازی بودم دپرس شده بودم، البته همان طورکه گفتم این مسائل همه اش به گردن شهردارها نیست بلکه به گردن دولت ها هم است. این دولت ها هستند که مشخص می کنند شهرداری ها با چه بودجه ای باید اداره شوند، مثلا در همه جای دنیا مالیات های محلی به شهرداری ها اختصاص پیدا می کند اما اینجا دولت ها این مالیات ها را حق خودشان می دانند.

شهردری های ما در مقایسه با شهرداری های جهان اختیارات کمی دارند، در خیلی از شهرها آموزش، بهداشت، تاسیسات زیربنایی، حمل و نقل و ترافیک راهنمایی ورانندگی حتی امنیت محلی در اختیار شهردار است.

آقای حناچی چرا شهر های ما زشت هستند؟

یک بخشی از آن رعایت شهرسازی است، طرح های شهرسازی ما حداکثدر در مقیاس یک هزارم است، در این مقیاس کیفیت مورد توجه نیست و حداکثر عرض معبر، تراکم و نوع کاربری مطرح است، وقتی در رابطه با کیفیت حرف میزنیم از مقیاس زیر یک پانصدم حرف می زنیم که ما اساساً چنین طراحی نداریم، این نشان داده است ما اساساً متقاضی کیفیت نبودیم، باید برای رسیدن به کیفیت برنامه داشته باشیم، کیفیت اتفاقی نیست، باز هم اشاره می کنم وقتی تعادل درآمد و هزینه در شهر بهم می خورد هیچ اتفاق کیفی مستمری در شهر رخ نمی دهد، ما می خواهیم در شهر زندگی نماییم بنابراین باید محیط کیفی داشته باشیم، با این روش ها هر روز شهر آلوده تر و پرترافیک تر با خدمات کمتر می شود.

شما گفتید ما می خواهیم در شهر آرامش داشته باشیم و زندگی نماییم، ما شاهد وقایع اخیر در رابطه با حجاب بودیم، شما بعنوان شهردار تهران می دانستید که بخشی از شهروندان شما مقرر است برای این مساله مورد سوال یا بازپرسی قرار بگیرند، و مثلا گشت ارشاد به آنها تذکر بدهد، واکنش و ایده شما بعنوان شهردار شهر چه بود؟

من نگاهم اینست که شهردار مثل پدر خانواده است، پدر خانواده اگر فرزندش خلاف عقیده اش باشد او را عاق می کند یا از خانه بیرون می کند؟ پول تو جیبی اش را قطع می کند؟ کتک می زند؟ می تواند بگوید بچه من نیست؟



همیشه همه نگران زلزله تهران هستند، شما نگران بودید در زمان شهرداری شما این اتفاق بیفتد؟

زلزله واقعیتی است که اغلب شهر های کشور ما در معرض آن هستند، ما باید یاد بگیریم با زلزله زندگی نماییم، زلزله اساسا اتفاق می افتد، اگر پیش از زلزله به نقشه بم نگاه می کردیم کسی توصور نمی کرد در این شهر زلزله بیاید ولی آمد، زلزله بخش از زندگی ما است که نباید فراموش نماییم. ما گسل های تهران را شناسایی کردیم و بررسی کردیم در مناطقی که حساس هستند بیمارستان، مدرسه، دانشگاه و.... نباید ساخته شود، ما این ضوابط را ابلاغ کردیم. من بعنوان مدیر شهر نباید این قوانین را زیر پا بگذارم.

اگر در تهران امروز با همین کیفیت، زلزله ای سنگین بیاید برآورد شما از خسارت های جانی و مالی زلزله چیست؟

سال ۱۹۹۵ میلادی در شهر کوبه ژاپن که یک شهر اقتصادی ودومین شهر تجاری است زلزله ای آمد و حدود ۶ هزار نفر کشته شدند، آنهم علیرغم همه آمادگی ای که ژاپنی ها داشتند، پس از زلزله شهردار شهر خودکشی کرد. این زلزله در بدترین ساعت و بیشترین شدت بود، پل های بتونی تک پایه پودر شدند، شبکه گاز بیشتر از زلزله مصدوم گرفته بود، بنابراین ژاپنی ها زلزله این شهر را تبدیل به آزمایشکاه کردند و پس از آن برخی ضوابط و آئین نامه های خودشان را تغییر دادند. سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ مرکز همکاریهای بین المللی ژاپن با عنایت به زلزله کوبه مطالعه ای را در تهران آغاز کرد، آنها بررسی کردند اگر هرکدام از گسل های فعال تهران در بدترین حالت، یعنی زمانیکه همه مردم در خانه های خود خوابیده اند و با بیشترین شدت، یعنی بالای ۷ ریشتر فعال شوند، پیشبینی می شود در این زلزله ۴۰۰ هزار نفر کشته می شوند.

در بررسی آنها آمده بود تاثیرات ناشی از انهدام شبکه آب و گاز هم باید جداگانه محاسبه کرد، هم اکنون می دانم شبکه گاز نسبتاً مجهز است و بر اثر ضربه وارتعاش زمین لرزه شبکه اصلی قطع می شود و امکان آتشسوزی کاسته می شود، البته گازی که در لوله ها هست همچنان خطرآفرین هستند. یکی از کارهایی که ما انجام دادیم شتاب نگارهای تهران را افزایش دادیم و شبکه کردیم، یعنی گسل های اطراف تهران جاهایی هستند که اگر فعال شوند امکان دارد ۳۰ ثانیه بعد زلزله را در تهران حس نماییم، با کمک این شتاب نگارها این ۳۰ ثانیه برای اقداماتی مانند قطع آب و گاز و برق کافی است. ولیکن نباید مردم را بترسانیم بلکه باید آموزش دهیم که قبل حین و پس از زلزله چه کاری باید انجام دهند.





منبع:

1402/04/13
13:21:05
0.0 / 5
1808
تگهای خبر: آموزش , آنلاین , ابزار , ارز
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۵


yarikala.ir - حقوق مادی و معنوی سایت یاری كالا محفوظ است

یاری كالا

یاری گر شما در انتخاب کالای مدنظرتان