پایان عصر لیبرالیسم؟
به گزارش یاری کالا، اقتصاددانان برجسته دنیا نشان دادند، برخلاف دیدگاه لیبرالیسم و تاکید آن بر خود تنظیمی بازارها، دولت نقش فعالی در اقتصاد دارد.
به گزارش یاری کالا به نقل از مهر، مداخله دولت در اقتصاد ایران، همواره موردبحث و بررسی کارشناسان و سیاست گذاران قرار گرفته است. در یک طرف ماجرا عده ای با تاکید بر این مداخلات، آنرا عاملی در جهت پشتیبانی از تولید داخل، ایجاد اشتغال و کاهش وابستگی به واردات مطرح می کنند.
در سوی مقابل، شاهد انتقادات بسیاری نسبت به دخالت دولت در بازار و اقتصاد هستیم، در واقع بعضی از کارشناسان اقتصادی، هر گونه دخالت دولت در بازار را یکی از اصلی ترین عوامل ناکارآمدی بیان می نمایند. در واقع کاهش انگیزه بخش خصوصی جهت سرمایه گذاری، افزایش فساد اداری، کاهش بهره وری و تخصیص ناکارآمد منابع نتیجه اقتصاد دستوری دولت خواهد بود.
منتقدان مداخله دولت، سیاست های نظیر ممنوعیت یا محدودیت در واردات و دخالت دولت در بازار را منسوخ شده و آنرا در مقابل مکاتب اقتصادی فعلی می دانند، آنها معتقد هستند، سیاست های فوق به افزایش قیمت، پایین آمدن کیفیت محصولات، کاهش رقابت در بازار، بی ثباتی نرخ ارز و افزایش تورم منجر خواهد شد.
موارد گفته شده بخشی از انتقادات کارشناسان اقتصادی، در مورد مداخله دولت در بازار است. بررسی ها مبین آن است که منتقدان که اغلب خویش را سبدگردان و مشاور اقتصادی عنوان می کنند، به دنبال القای این گزاره هستند که اقتصاد در دنیا غیردستوری بوده و اقتصاددانان برجسته دنیا همواره بر آزادی بازار تاکید دارند.
اما آیا حقیقت ماجرا اینست و در عصر حاضر، نظرات اقتصادی، تماماً بر آزادی بی قیدوشرط بازار تاکید دارد؟
بررسی های مبین آن است که آلیس امسدن و فدریک میشکین، دو اقتصاددان برجسته، باوجود تفاوت دیدگاه، اما در یک نقطه اتفاق نظر دارند: نقش فعال دولت در اقتصاد.
هر دو این اقتصاددانان اعتقاد دارند که دولت می تواند و باید در جهت بهبود عملکرد اقتصاد و رفاه اجتماعی دخالت کند؛ بااین حال، شیوه و شدت این دخالت در دیدگاه های این دو اقتصاددان متفاوت می باشد.
آلیس امسدن: دولت بعنوان مهندس توسعه
«Alice Amsden» با تمرکز بر کشورهای در حال توسعه، به نقش دولت در هدایت و مهندسی فرآیند توسعه اقتصادی اعتقاد راسخ دارد. او بامطالعه دقیق کشورهای شرق آسیا بخصوص کره جنوبی نشان داد که دولت می تواند با اتخاذ سیاست های صنعتی فعال، پشتیبانی از صنایع داخلی، سرمایه گذاری در زیرساخت ها و آموزش نیروی کار، به رشد سریع و پایدار اقتصادی کمک نماید.
این دیدگاه در تقابل با لیبرالیسم اقتصادی قرار دارد چون که بر نقش بازار در راه توسعه اقتصادی تاکید دارد.
در دیدگاه امسدن، دولت نه تنها باید در بازارها دخالت کند، بلکه باید نقش رهبری را هم ایفا کند، در واقع مطابق با نظر وی، دخالت فعال دولت نه فقط، مانعی برای رشد اقتصادی نیست، بلکه عنصر کلیدی موفقیت در این راه هم بحساب می آید.
او بر این باور است که بازارهای همیشه بهینه عمل نمی کنند و در خیلی از موارد، دولت باید برای رفع نارسایی های بازار و ایجاد شرایط مناسب برای رشد صنایع، مداخله کند.
بی تردید، یکی از مهم ترین دستاوردهای امسدن، نقد نظریه های نئوکلاسیک اقتصاد توسعه بود که بر نقش بازار آزاد در توسعه تاکید داشتند. او نشان داد این نظریه ها برای توضیح موفقیت های کشورهای شرق آسیا در صنعتی شدن کافی نیست و در خیلی از موارد، این دولت ها بودند که با اتخاذ سیاست های صنعتی فعالی، نقش محوری را در این موفقیت ایفا کردند.
استاد دانشگاه هاروارد و ام آی تی بر یادگیری و کسب دانش در فرآیند توسعه صنعتی هم تاکید داشت، او معتقد بود دولت باید با پشتیبانی از پژوهش و توسعه، ایجاد مراکز آموزشی و فراهم آوردن فرصت های یادگیری برای نیروی کار، به ارتقای سطح دانش و فناوری در کشور کمک نماید، دیدگاهی که در تضاد بر لیبرالیسم قرار دارد، چون که مطابق با این نظریه، بازار در تخصیص منابع و نوآوری تاکید دارد و نقش دولت در این حوزه محدود است.
فدریک میشکین؛ دولت بعنوان تنظیم گر و ثبات ساز
«Frederic Mishkin» باآنکه به کارآمدی بازار اعتقاد دارد، اما نقش دولت را در تنظیم بازارها و ایجاد ثبات اقتصادی ضروری می داند. او اعتقاد دارد که دولت باید از راه سیاست های پولی و مالی، به کنترل تورم، کاهش نوسانات اقتصادی و ایجاد محیطی پایدار برای سرمایه گذاری کمک نماید.
این استاد دانشگاه کلمبیا که بعنوان یکی از چهره های شاخص در حوزه اقتصاد پولی شناخته می شود، بر نقش دولت در عرضه کالاهای عمومی و تنظیم بازارهای ناقص تاکید دارد.
وی بر نقش بانک محوری بانکهای مرکزی در ایجاد ثبات اقتصادی تاکید فراوان دارد، او اعتقاد دارد که بانک مرکزی باید با استفاده از ابزارهای سیاست پولی، به اهدافی نظیر تسهیل فعالیتهای اقتصادی برسد.
در دیدگاه میشکین بانک مرکزی بازوی اجرای دولت می باشد و این نهاد با اتخاذ سیاست های پولی مناسب، به رشد پایدار و ایجاد اشتغال کمک می نماید، البته وی به استقلال بانک مرکزی هم اشاره می کند. میشکین اعتقاد دارد بانک مرکزی باید از دخالت های سیاسی مصوب باشد تا بتواند به صورت مستقل و بر مبنای اصول اقتصادی، سیاست های پولی خویش را اتخاذ کند.
بررسی نظریات این اقتصاددان نشان داده است که وی نرخ بهره، عملیات بازار باز و… را بعنوان بعضی از ابزارهای بانک مرکزی در جهت اجرای سیاست های مدنظر خود اعلام داشته است.
آنچه مشخص است، میشکین بر نقش دولت در اصلاح ناکارایی اعتقاد داد، وی اعتقاد دارد، دولت می تواند با تشکیل قوانین و مقررات مناسب، بهبود شفافیت بازار و پشتیبانی از رقابت به کارآمدی بازار کمک خواهد کرد، همینطور باوجوداینکه استاد دانشگاه کلمبیا به شکل مستقیم انتقاداتی را نسبت به لیبرالیسم عنوان نداشته است، اما او بر نقش فعال دولت در اقتصاد بخصوص سیاست های پولی تاکید دارد، در واقع میتوان استنباط کرد که میشکین به یک نسخه خالص و کامل از لیبرالیسم اقتصادی اعتقاد ندارد.
دفاع از نقش دولت در اقتصاد مدرن
در نهایت باید گفت، هر دو اقتصاددان برجسته یعنی امسدن و میشکین بر اهمیت ثبات اقتصادی و نقش دولت در حفظ آن اعتقاد دارند؛ بنابراین، هر دو می توانند به دخالت دولت در بازار ارز، بخصوص در شرایط خاص مانند نوسانات شدید نرخ ارز یا بحران های مالی، قائل باشند.
بااین حال، شدت و نوع این دخالت در دیدگاه های این دو اقتصاددان متفاوت می باشد. امسدن تا حدودی به دخالت های گسترده تر و هدفمندتر دولت در بازار ارز، مانند پشتیبانی از صادرات یا پیشگیری از ورود سرمایه های سفته بازانه، اعتقاد دارد.
درحالی که میشکین بر دخالت های کوتاه مدت و محدودتر، مانند مداخله در بازار ارز برای کاهش نوسانات شدید، معتقد می باشد. در مجموع، هر دو آلیس امسدن و فدریک میشکین بر نقش فعال دولت در اقتصاد تاکید دارند.
بااین حال، تفاوت های اساسی در دیدگاه های این دو اقتصاددان وجود دارد. امسدن بر نقش دولت بعنوان یک مهندس توسعه و هدایتگر اقتصاد تاکید دارد، درحالی که میشکین بیشتر به نقش تنظیم گری و ثبات سازی دولت باورمند است.
باتوجه به پیچیدگی مسائل اقتصادی و تنوع شرایط کشورها، نمی توان اظهار داشت که کدام یک از این دو دیدگاه به صورت کامل درست است. اما، انتخاب بین این دو دیدگاه یا تلفیقی از آنها به شرایط خاص هر کشور و اهداف سیاستگذاری بستگی دارد.
ازآنجایی که اقتصاد ایران تحت تاثیر عواملی نظیر تحریم ها، نوسان قیمت نفت، عدم وصول درآمدهای ارزی و… است، بنابراین به طورقطع نمی توان، نظریات این دو اقتصاددان برجسته را تعمیم داد، اما حداقل میتوان دریافت، در شرایط ویژه ای اقتصادی دولت باید هدفمند در بازار و اقتصاد ورود نماید، بنابراین انتقاد به سیاست هایی نظیر ممنوعیت و محدودیت در واردات کالا کاملا توجیه پذیر است، هر چند برای اعمال این سیاست باید از کلی نگری عبور و تمامی نکات مرتبط را به شکل جزئی مورد بررسی قرارداد.
مرصاد شهرودی، پژوهشگر حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی
منبع: yarikala.ir
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب