مشكل اقتصاد ایران امروز در سمت تقاضاست. به عبارت سادهتر ما كالا تولید كردیم، عرضه داریم ولی تقاضا برای كالا وجود ندارد. طبیعی است زمانی كه عرضه در اقتصادی وجود داشته باشد اما تقاضایی برای كالای تولیدشده نباشد، به ركود میرسیم. در چند سال گذشته یكی از اقدامات دولت دوازدهم برای خروج از ركود و حركت اقتصاد به سمت رونق، تحریك تقاضا بوده است. دولت با اجرای سیاستهای مختلف سعی كرده شهروندان را به خرید بیشتر ترغیب و تشویق كند. صدور كارت اعتباری، پرداخت تسهیلات ارزانقیمت برای خرید خودرو و درنهایت بحث كارا یارانهها كه در یك ماه گذشته مطرح شد و درواقع یارانهها را نوعی تضمین برای اخذ تسهیلات تا 5 میلیون تومان در نظر میگیرند، نمونهای از این تلاشهای دولت است. این نوع برنامهها میتواند در كوتاهمدت منجر به تحریك اقتصاد شود ولی در میانمدت و بلندمدت باید قدرت خرید خانوارها را برای غلبه بر ركود تقویت بشود.
با تقویت قدرت خرید مردم، سمت تقاضا تقویتشده و عرضه كالا هم افزایش پیدا میكند. این مقدمهای برای رونق اقتصادی است. در یك ارزیابی كلی میتوان اقدامات دولت در تحریك تقاضا را موفق ارزیابی كرد اما اگر این برنامهها از حالت موقتی و مسكن خارج شود، طبیعی است كه به ضعف یا اخلال در اقتصاد میرسیم.
گاها اینگونه طرحها مورد استقبال قرار نمیگیرد. این به این دلیل است كه بنیه اقتصادی خانوارها ضعیف است و به خانوارها اگر تسهیلات ارزانقیمت هم پرداخت شود، آنها باید این تسهیلات را بازگردانند و اگر درآمد مكفی نداشته باشند، طبیعی است كه در برگرداندن اقساط دچار مشكل میشوند. یكی از دلایل عدم استقبال از طرحهای خروج از ركود دولت این است كه بازپرداخت اقساط و اعتبارات با مشكل از سمت شهروندان روبهرو بوده است.
یكی از كارهای بزرگ دولت دوازدهم این است كه اقتصاد را به رونق مناسب برساند. سال گذشته رشد اقتصادی ایران بالای 12 درصد بود و البته بخش عمده این رشد از افزایش تولید و فروش منابع نفتی بود. اگر رشد اقتصاد سال 96 از موارد غیرنفتی و بخش واقعی اقتصاد باشد و اگر به رشد شش تا هفت درصد در بخش واقعی و غیرنفتی برسیم این میزان رشد بهطور حتم منجر به تقویت قدرت خرید خانوارها میشود.